زندگی در خلال لحظه ها در حال تغییر هست
و موقعیت هایی که ما به وجود میاریم
که یه نفر دیگری رو ملاقات کنه
همه این ها به نظر میاد که سرنوشت ماهارو رقم میزنه
و کارمون رو میسازه
پس آیا عجیبه که چه جوری در ظاهر یه سری حوادث بی ربط میتونن
باعث برخوردهایی تو زندگی ما بشن و
تعیین کنن
که زندگی ما چه جوری سپری بشه
درک و فکر به گذشته و تمام چیزهایی که به زندگی ما معنی داده اند
و تمام اون پله هایی رو که با امید به آینده طی کرده ایم
ما میفهمیم که متاسف و شرمنده نیستیم
وقتی میایستیم و یه نگاهی
به گذشته میا ندازیم
سفر زندگی مث شاخه های درخت میمونه
هر کدوم از اونا به سویی میرن
و اون راهی که ما برای طی کردن انتخاب میکنیم
همیشه آخرش معلوم و معین نیست
ما هیچوقت نخواهیم فهمید مگر این که اونو طی کنیم
و ببینیم چه اتفاقاتی در انتظارمونه
و اگه ما یه راه و شاخه دیگه رو انتخاب میکردیم
شاید نتیجه و زندگیمون این نبود که الان هست
ما قبول داریم که این راه رو خودمون انتخاب کردیم و
سفرمون رو خودمون رقم زده ایم
من فهمیده ام که
یه زندگی خوب با عشق روح میگیره و با معلومات وعلم
راهنمایی میشه 0
و در سه کلمه من میتونم همه چیزی و که از زندگی آموخته ام و
جمع بندی کنم .......که
ایــــن نیـــــز بــگذرد...