مرداب

و خداوند عشق را آفرید

مرداب

و خداوند عشق را آفرید

این نیز بگذرد ...

زندگی در خلال لحظه ها در حال تغییر هست

و موقعیت هایی که ما به وجود میاریم

که یه  نفر دیگری رو ملاقات کنه

 همه این ها به نظر میاد که سرنوشت ماهارو رقم میزنه

و کارمون رو میسازه

پس آیا عجیبه که چه جوری در ظاهر یه سری حوادث بی ربط میتونن

باعث برخوردهایی تو زندگی ما بشن و 

 تعیین کنن

که زندگی ما چه جوری سپری بشه
 
درک و فکر به گذشته و تمام چیزهایی که به زندگی ما معنی داده اند 

و   تمام اون پله هایی رو که با امید به آینده طی کرده ایم

  ما میفهمیم که متاسف و شرمنده نیستیم 

 وقتی میایستیم و یه نگاهی

 به گذشته میا ندازیم  

سفر زندگی  مث شاخه های درخت میمونه

 هر کدوم از اونا به سویی میرن  
 
و اون راهی که ما  برای طی کردن انتخاب میکنیم

 همیشه آخرش معلوم و معین نیست

ما هیچوقت نخواهیم فهمید مگر این که اونو طی کنیم

و ببینیم چه اتفاقاتی در انتظارمونه
 
و اگه ما یه راه و شاخه دیگه رو انتخاب میکردیم

شاید نتیجه و زندگیمون این نبود که الان هست 

ما  قبول داریم که این راه رو خودمون انتخاب کردیم و  

سفرمون  رو خودمون رقم زده ایم

من فهمیده ام که

یه زندگی خوب با عشق روح میگیره و با معلومات وعلم

راهنمایی میشه 0

و در سه کلمه من میتونم همه چیزی و که از زندگی آموخته ام و

جمع بندی کنم  .......که

 

ایــــن نیـــــز بــگذرد...