مرداب

و خداوند عشق را آفرید

مرداب

و خداوند عشق را آفرید

کفش


 روزی گاندی در حین سوار شدن به قطار یک لنگه کفشش درآمد    

و روی خط آهن افتاد. او به خاطر حرکت قطار نتوانست پیاده شده و  

 آن را بردارد.  

 در همان لحظه گاندی با خونسردی لنگه دیگر کفشش را از پای درآورد  

  

و آن را در مقابل دیدگان حیرت زده اطرافیان طوری به عقب پرتاب کرد    

که نزدیک لنگه کفش قبلی افتاد. یکی از همسفرانش علت امر را پرسید.   

 گاندی خندید و در جواب گفت:    

مرد بینوائی که لنگه کفش قبلی را پیدا کند، حالا می تواند لنگه   

دیگر آن را نیز برداشته و از آن استفاده نماید